ويژگي هاي معماري ايراني اسلامي-قسمت اول
در 5 سری مقاله که کاری ویژه از گروه آموزش شرکت آمود ابنیه می باشد، ويژگي هاي معماري ايراني اسلامي را از دیدگاه 5 محقق معماری بررسی کرده ایم:
- ديدگاه دكتر پيرنيا
- ديدگاه دكتر فلامكي
- ديدگاه پروفسور هيلن براند
- ديدگاه دكتر داراب ديبا
- ديدگاه دكتر حسين سلطانزاده
در ويژگي هاي معماري ايراني اسلامي-قسمت اول دیدگاه “دکتر پیرنیا” را بررسی کرده ایم.
مراجعه سریع به عناوین مطلب
اصول معماري ايراني
هنر و معماري ايران از دير باز داراي چند اصل بوده كه بخوبي در نمونه هاي اين هنر نمايان شده است .
اين اصول چنين هستند :
- مردم واري
- پرهيز از بيهودگي
- نيارش
- خود بسندگي
- درون گرايي
مردم واري
مردم واري به معناي رعايت تناسب ميان اندام هاي ساختماني با اندام هاي انسان و توجه به نيازهاي او در كار ساختمان سازي است .
معماري هميشه و همه جا هنري وابسته به زندگي بوده و در ايران بيش از هر جاي ديگر .
چنانكه آرايش معماري نيز هماره بدست زندگي بوده و درهر زمان روش زندگي بوده كار معماري را پي ريخته است .
مردم واري در اندام ( فضا ) هاي ساختمان و اجزاء آن چنين نمايان مي شود كه براي نمونه اتاق سه دري كه بيشتر براي خوابيدن بكار مي رود به اندازه اي است كه نياز يك خانواده را برآورده كند .
اجزايي چون در و پنجره ، تاقچه ، رف و نيز پستويي كه براي انبار رختخواب بكار مي رفته نيز اندازه هايي مناسب داشتند.
معمار ايراني افزار ( بلندا ) درگاه را به اندازه بالاي مردم مي گرفته و روزن و روشندان را چنان مي آراسته كه فروغ خورشيد و پرتو ماه را به اندازه دلخواه به درون سراي آورد.
پهناي اتاق خواب به اندازه يك بستر بوده و افراز تاقچه و رف به اندازه اي است كه نشسته و ايستاده به آساني در دسترس باشد .
روزن بالاي پنچره يا گلجام معمولا داراي شيشه هاي رنگي به رنگهاي زرد ليمويي و آبي بوده كه اين شيشه ها را از غرابه هاي شكسته بدست مي آورند.
براي جلوگيري گرما به درون ، از ارسي بهره مي برند يا ديوار و آسمانه (سقف ) را دو پوسته مي ساختند تا لايه پنام (عايق)جلوگير گرما باشد .
اگر خوابگاه ايراني اندازه اي خرد و در خور گسترش يك يا دو بستر داشته ، در برابرش تالار و سفره خانه اي با شكوه و پهناور بوده است .
اگر خوابگاه خرد بوده، از آن خداوند خانه بوده و شايسته نبوده بيگانه اي به آن راه يابد، اما تالار ، بايد كه شايسته پذيرايي مهمان گرامي باشد.
پرهيز از بيهودگي
در معماري ايران تلاش مي شده كار بيهوده در ساختمان سازي نكنند و از اسراف پرهيز مي كردند، اين اصل هم پيش از اسلام و هم پس از آن مراعات مي شده است .
در قرآن كريم آمده مومنان ، آنانكه از بيهودگي روي گردانند .
اگر در كشورهاي ديگر ، هنرهاي وابسته به معماري مانند نگارگري ( نقاشي) و سنگتراشي ، پيرايه (آذين) بشمار مي آمده ، در كشور ما هرگز چنين نبوده است .
گره سازي با گچ و كاشي و خشت و آجر و به گفته خود معماران ، ً آمود ً و اندود، بيشتر بخشي از كار بنيادي ساختمان است.
اگر نياز باشد در زير پوشش آسمانه ، پنامي در برابر گرما و سرما ساخته شود يا افزار بنا كه ناگزير پروپيمون است و نمي تواند به دلخواه معمار كوتاهتر شود، تنها با افزودن كاربندي مي توان آنرا كوتاهتر و ً باندام ً و مردم وار كرد .
اگر ارسي و روزن با چوب يا گچ و شيشه هاي خرد و رنگين گره سازي مي شود براي اين است كه درپيش آفتاب تند و گاهي سوزان ، پناهي باشد تا چشم را نيازارد و اگر گندي از تيزه تا پاكار با كاشي مي شود تنها براي زيبايي نيست.
وانگهي بايد دانست كه واژه ً زيبا ً به معناي بودن و تناسب داشتن است نه قشنگي و جمال .
در زيگورات چغاز نبيل از 1250 پيش از ميلاد، مي توان كاربرد كاشي را ديد .
در اين ساختمان ، ازاره ديوارها را با كاشي آبي آموده كرده اند. چون هنگام رفت و آمد مردم ، برخورد به پاي ديوار بيشتر بوده است ، و چون خشت در برابر باران آسيب مي ديده ، نماي ساختمان را با آجر پوشانده اند .
معماران ايراني در جاهايي كه مردم در آن برزمين مي نشستند و به دیوار تكيه مي زدند براي افزايش پايداري ازاره ديوار ، آنرا با اندودي از گچ كه با كتيرا آميخته شده بود ، تا بلندي يك گز اندود مي كردند كه رويه اي سخت بدست مي آمد ، بگونه اي كه خراشيدن آن دشوار بود.
ازاره بيروني ساختمان را هم بيشتر كار مي كردند .
همچنين از كاشي در آمود گندها بهره گيري مي كردند و آنرا پر از نقش و نگار مي كردند.
اين تكه هاي رنگي كاشي ، آسانتر تعمير و بازسازي مي شدند.
كاشي عمر زيادي ندارد و پس از زماني از جا كنده شده و فرو مي ريزد ، بويژه در جاهايي كه برف ويخ هم باشد.
اگر رويه اي يكرنگ باشد ، بازسازي بخش كنده شده دشوار مي شود و كار دو رنگ در مي آيد .
ولي هنگامي كه تكه تكه و چند رنگ باشد كار آسانتر است.
با مقاله ويژگي هاي معماري ايراني اسلامي-قسمت اول در خدمت شما هستیم.
نيارش
واژه ً نيارش ً در معماري گذشته ايران بسيار بكار مي رفته است .
نيازش به دانش ايستايي ، فن ساختمان و ساختمايه ( مصالح ) شناسي گفته مي شده است .
معماران گذشته به نيازش ساختمان بسيار توجه مي كردند و آنرا از زيبايي جدا نمي دانستند.
آنها به تجربه ،به اندازه هايي برلي پوشش ها و دهانه ها و جرزها دست يافته بودند كه همه بر پايه نيازش بدست آمده بود . ً پيمون ً اندازه هاي خرد و يكساني بود كه در هر جا در خور نيازي كه بدان بود بكار گرفته مي شد .
پيروي از پيمون هرگونه نگراني معمار را درباره نا استواري يا نازيبايي ساختمان از ميان مي برده ، چنانكه يك گلكار نه چندان چيره دست در روستايي دور افتاده مي توانست با بكار بردن آن ، پوشش گنبدي را به همان گونه انجام دهد كه معمار كار آزموده و استاد پايتخت.
معماران همراه با بهره گيري از پيمون و تكرار آن در اندازه ها و اندام ها ، ساختمان ها را بسيار گوناگون از كار در مي آوردند .
هيچ دو ساختماني يكسان كار در نمي آمد و هر يك ويژگي خود را داشت گرچه از يك پيمون در آنها پيروي شده بود .
خودبسندگي
معماران ايراني تلاش مي كردند ساختمايه مورد نياز خود را از نزديكترين جاها بدست آورند و چنان ساختمان مي كردند كه نيازمند به ساختمايه جاهاي ديگر نباشد و خود ً بسنده ً باشند .
بدين گونه كار ساخت با شتاب بيشتري انجام مي شده و ساختمان با طبيعت پيرامون خود ً سازوارتر ً در مي آمده است و هنگام نوسازي آن نيز هميشه ساختمايه آن در دسترس بوده است .
معماران ايراني بر اين باور بودند كه ساختمايه بايد ً بوم آور ً يا ً ايدريً (اينجايي ) باشد.
به گفته ديگر فراورده ( محصول ) همان جايي باشد كه ساختمان ساخته مي شود و تا آنجا كه شدني است از امكانات محلي بهره گيري شود .
براي نمونه در ساخت تخت جمشيد ، بهترين سنگ را از يك كان ( معدن) در نزديكي دشت مرغاب بدست مي آوردند و با ارابه هاي چوبي به تخت جشميد مي رساندند . اين سنگ را بيشتر براي روكش ديوارهاي ستبر خشتي بكار مي بردند.
فرآوردن خشت نيز كاري بسيار ساده بوده است .
معماران ايراني تا آنجا كه مي شد تلاش داشتند ساختمايه مرغوب بكار برند و با بهترين گونه خاك ، گچ آهك و سنگ كار مي كردند .
اگر فرآوردن و آماده ساختن آن از همانجا شدني نبود ، از جاي دورتر بهره مي گرفتند .
براي نمونه چون خاك پيرامون شيراز ، ً ريگ بوم ً بكار آجر ساختن نمي خورد ، پس خاك رس بهتر را از لاريا از خان خورده ( آبادي ميان راه اصفهان ) بدست مي آوردند .
كار اين آجرها را ميان چند رج خشت مي چيدند و براي از ميان بردن شوره آنها ، دوغابي بنام ً فرش آهك ً بكار مي بردند كه با ماسه نرم درست مي شد .
نمونه ديگر از خود بسندگي و بهره گيري از امكانات موجود در ساخت ميانسراي ( حياط ) گود يا ً باعچال ً يا گودال باغچه در خانه ها بود .
براي گود كردن ساختمان و دسترسي به آب ، ناگزير بايد خاكبرداري فراواني مي شد .
در تهران ، آب روگذر بود و از آن براي پركردن آب انبارها بهره مي بردند .
در كاشان ، زواره و نايين آب زير گذر بود ، براي همين ميانسرا را چنان گود مي ساختند كه تنه درختان باغچه در گودي پنهان مي شد .
معماران خاك برداشته شده را دوباره در همان ساختمان بكار مي بردند .
گود شدن ساختمان به ايستايي تاق ها نيز كمك مي كرد . چون زمين ، پشت بند در برابر رانش بود .
باز براي نمونه ، در محله شارستان يزد . زمين تا ژرفاي دو متري از جنس رس و پايين تر از آن جنسي بنام ً چلو ً يا ً كرشك ً است كه لايه اي بسيار سخت است است معماران خاك رس را برداشته و روي لايه سخت با همان خاك ساختمان مي ساختند .
يكي از نكات مهم در معماري ايران اين است كه اساساً يكي از انگيزه هاي بنيادي در ساخت آسمانه خميده تاقي و گنبدي و بهره گيري گسترده از آنها ، اين بوده كه چوب مناسب براي ساختمان سازي در همه جا يافت نمي شده است .
ولي فرآوردن خشت و آجر ساده بود .
معماران هم دست به نوآوري هايي زدند كه با خشت و آجربتواند هانه هاي بزرگ راپوشاند.
آنها گونه هاي فراواني از چفد مازه دار و تيره دار را بكار گرفتند .
از چفدمازه دار در زيگورات چغارنبيل و از چفد تيزه دار در سد درودزن شيراز بهره گيري شده است .
تاق و گنبد را مي شد با خشت كه ساختمايه اي ناپايداري است هم ساخت.
براي نمونه ، آسمانه يخچال هاي سنتي ، گنبد بستو بوده كه با خشت ساخته مي شده ، چون بسيار كمتر از آجر ، گرماي بيرون را از خود مي گذارند .
اين گنبدهاي خشتي بسيار هم پايدار بودند .
بدين گونه شايد بتوان انگيزه بنيادي بهره گيري از تاق و گنبد در معماري ايران را باور به ً خود بسندگي ً در ساختمان سازي دانست .
درونگرايي
اصولاً در ساماندهي اندام هاي گوناگون ساختمان و بويژه خانه هاي سنتي باورهاي مردم ، بسيار كارساز بوده است .
يكي از باورهاي مردم ايران ارزش نهادن به زندگي شخصي و حرمت آن و نيز عزت نقس ايرانيان بوده كه اين امر بگونه اي معماري ايران را درونگرا ساخته است .
معماران ايراني با ساماندهي اندامهاي ساختمان در گرداگرد يك يا چند ميانسرا ، ساختمان را از جهان بيرون جدا مي كردند و تنها يك هشتي اين دو را به هم پيوند مي داد خانه ها درونگرا در اقليم گرم و خشك ، همچون بهشتي در دل كوير هستند ، فضاي درونگرا مانند آغوش گرم بسته و از هر سو رو به درون دارد .
سر در اين خانه ها داراي دو سكو بود و درها داراي دو كوبه جدا ويژة مردان و زنان دو دالان يكي از بخش بيروني و ديگري از بخش اندروني خانه به هشتي راه داشتند اندروني جايگاه زندگي خانواده بوده و بيگانگان بدان راه نداشتند ، بيروني ، ويژه مهمانان و بيگانگان بود كه جداگانه پذيرايي مي شدند و گاهي مهمانان در بالاخانه ( اتاق روي هشتي ) كه به اندروني نزديك بود پذيرايي مي شدند .
بخش بيروني ، آذين هاي بيشتري نسبت به اندروني داشت .
معماران حتي در ساختمانهاي برونگرا مانند كوشك ميان باغ ها ، نيز درونگرايي را پاس مي داشتند كوشك ها ساختمانهايي برونگرا بودند كه گرداگرد آنها باز بنود و از هر سو به بيرون باز مي شدند .
بيشتر خانه هاي غربي يا شرق آسيا چنين هستند .
اگر اين ساختمان ها را در يك ميانسراي بزرگ هم بسازند باز هم برونگرا هستند .
ولي كوشك باغ دلگشاي شيراز با اينكه ساختماني بونگرا است ولي در آيگاه ( ورودي ) غير مستقيم دارد .
ويژگي هاي معماري ايراني اسلامي-قسمت اول با توضیحاتی از دکتر پیرنیا ارائه شد.
در قسمتهای بعدی 4 بخش از مقاله آورده می شود:
ويژگي هاي معماري ايراني اسلامي-قسمت دوم
ويژگي هاي معماري ايراني اسلامي-قسمت سوم
ويژگي هاي معماري ايراني اسلامي-قسمت چهارم
ويژگي هاي معماري ايراني اسلامي-قسمت پنجم
همجنین مطالعه مطالب زیر به شدت توصیه می گردد:
ثبت ديدگاه