نماد سایت آمود ابنیه

ويژگي هاي معماري ايراني اسلامي-قسمت سوم

ويژگي هاي معماري ايراني اسلامی

ويژگي هاي معماري ايراني اسلامي-قسمت سوم

توی قسمت های قبلی ويژگي هاي معماري ايراني اسلامي را از دیدگاه دکتر پیرنیا و دکتر فلامکی بررسی کردیم.

شما می توانید از لینک های زیر به قسمت اول و دوم دسترسی داشته باشید:

در مقاله ويژگي هاي معماري ايراني اسلامي-قسمت سوم به بررسی ديدگاه پروفسور هيلن براند می پردازیم.

اصطلاح شناسي

نسل هاي پيشين ممكن است اصطلاح « ساراسني » ، « مغربي » يا «محمدي» را ترجيح دهند.

تمام اين اصطلاحات مدت هاست كه به درستي كنار گذاشده شده اند، چرا كه ناكافي يا قطعا گمراه كننده اند.

اصطلاح « اسلامي » هم بس مناسب و كافي است و هم درست است.

موازنه اي ساده اين امر را مشخص مي گرداند.

مورخان هنر خوب، هنگامي كه به شرح اصطلاحات عمومي معماري فرهنگ خويش مي پردازند، از « مسيحي » ناميدن آن اجتناب مي ورزند و به جاي آن از « غربي » يا « اروپاي غربي » استفاده مي كنند.

مزيت واژه « اسلامي» آن است كه واژه مذكور به يكسان به فرهنگ و اعتقاد مي پردازد ؛ فرهنگي كه درست به اندازه اروپاي غربي مستقل است .

لازم به يادآوري است كه با همه سهولت واژه « اسلامي » به مثابه اصطلاحي جامع و فراگير، اسپانيا و مصر، انگليسي فرانسوي، مصري و چيني را در بر مي گرفت.

درست است كه منتقدان هم عصر آن را مفهومي بي معني و احمقانه يافتند و به سرعت وابستگي آن را به بناهاي شبه اسلامي در باغ هاي « كيو » يادآور شدند .

با ويژگي هاي معماري ايراني اسلامي-قسمت سوم با ما همراه هستید.

سلسه مراتب

حس سلسله مراتب به دو گونه متمايز خود را بيان مي كند.

اولي را مي توان گفت خنثي است، چنانكه مي توان در داخل اتاق گنبد ديد.

چه در مسجد ، مدرسه يا مقبره ، ترتيب سه گانة اتاق پاييني مربع، ناحية مياني و تاج گنبد در برگيرندة اين مفهوم است كه هر عنصر متوالي از عنصر پايين تر از خود مهمتر است.

به همين ترتيب در نمونه كاروانسراي سلجوقي آناتولي قرن هفتم هـ . ق سلسله مراتبي آماده و خشن در محوطة حياط تلويحاً ديده مي شود.

بلافاصله پس از ورودي ، جايي مخصوص حيوانات در نظر گرفته شده در حالي كه افراد در تالاري مسقف كه در انتهاي حياط است جاي مي گيرند.

در يك مورد سلسله مراتب عمودي است و در ديگري افقي اما در هيچ يك از دو مورد سلسله مراتب براي مقاصد صوري به كارگرفته نمي شود و در درجه اول وسيله اي است براي تقسيم عملكرد ساختمان .

جذر عددي دو براي طراحي به اصطلاح مقبره سامانيان قرن چهارن هـ.ق  بخارا ، مدرسه مستنصرية قرن هفتم هـ.ق بغداد و قبر اميركيلاني قرن هشتم هـ.ق بيت المقدس استفاده شده است.

نسبت هاي تقارني تقريباً مثل نوعي موتيف تكرار شونده در معماري عباسيان قرن سوم هـ.ق عراق ديده مي شود.

شبكه اي از مثلث هاي متساوي الاضلاع طرح نرده هاي پنجره هاي مسجد امويان قرن دوم هـ . ق دمشق و نقشة مسجد جمعة ورامين در شمال ايران را تشكيل مي دهد.

استفاده از واحدهاي به دقت مرتبط به وجود آورنده هماهنگي نماي مريضخانه قرن هفتم هـ. ق ديوريقي در شرق آناتولي است و انتخاب طول قد انسان به عنوان نماي مدولار پنجره در برخي مساجد عثماني تاكيد ديگري است براين گفته آشنا كه انسان واحد اندازه گيري هر چيز است .

نوع ديگر سلسله مراتب پيچيده تر است زيرا براي مقاصد متعالي تري به كار گرفته مي شود و بيشتر در مساجد جمعه و كاخ ها يا به بيان ديگر در بناهايي كه خصوصيت شاهانه رسمي تري دارند ديده مي شوند.

تاكيد محوري در عملكرد آن داراي اهميت بسيار است.

نمادگرايي

موضوع نمادگرايي در معماري اسلامي پيچيدگي بيشتري دارد و به دليل موجود نبودن منابع نوشتاري پشتيباني كننده داراي مشكلات خاص خود است.

جهان اسلام هيچ معادلي براي مجذوبيت مسيحيت قرون وسطايي نسبت به نمادگرايي ديني ندارد.

مجذوبيتي كه به خوبي در تصاوير جانوري لاتيني، در كارهاي معرق اواسط بيزانس و به ويژه در مفهوم حاضر،

که در معماري روحاني غرب به نمايش درآمده است، عموماً چنين بوده كه بخش هاي گوناگون كليسا آرايش مجسمه ها ، پله هايي كه به كليساي جامع منتهي مي شد در چارچوبي سخت سازماندهي مي گرديد،

به گونه اي كه تقريباً همه چيز ويژگي هاي ديگر جهاني و نيز عملي به خود مي گرفت.

معماري ديني اسلامي ـ كه البته منشأ تماني ساختمان هاي عمومي در جهان اسلام است ـ تقريباً از تمامي اين ابزار بياني محروم بوده ، مجسمه سازي و ديگر انواع تزئينات تجسمي را مردود مي دانسته .

در غرب وضع بسيار متفاوت بود :

جايي كه شكل صليبي كليساهاي مسيحي طبعاً از كل باور داشت هاي مسيحيت سرچشمه مي گرفت اسلام هيچ گونه معادلي براي آن نداشت .

اما گنبد اين گونه نيست .

گنبد براي نشان دادن جهت قبله نيست و نيز بسيار فراتر از آن است كه محراب را بنماياند .

پس مقصود از گنبد چيست؟

به طور خلاصه مي توان گفت مقصود از آن نشان دادن مرحله اي ويژه در مراسمي رسمي است.

در طي قرون مياني از مساجد مهم به عنوان مكاني براي انجام مراسم رسمي استفاده مي شد،

وقتي كه به گنبد به عنوان جزئي از كل يك مجموعه عناصر معماري با تداعي هاي شاهانه، مثل محراب منبر و مقصوره ـ نگاه مي كنيم،

آن را به صورت وسيله اي براي متناسب كردن مسجد به عنوان يادماني شاهانه مي يابيم كه از دور نيز به چشم آيد.  

خصوصيات نمادگرايانه عمومي يا بالقوه در معماري مسجد به ويژه به صورت فرعياتي براي هسته طراحي حياط و شبستان مسقف به كار گرفته مي شدند.

البته منظور اين نيست كه اينها را صرفاً به طرح اصلي وصله كرده باشند،

بلكه اينها معمولاً بسيار با طرح انسجام دارند.

درگاه ورودي مساجد مهم محل ديگري است كه عموماً برخورد پيچيده تري با آن مي شود و معاني نماديني در آن مي توان يافت.

مثلاً درگاهي بسيار عقب كشيده شده با بال هاي افراشته ، گويي زائران را به درون فرا مي خواند و استقبال مي كند.

اما بدون شك اين محراب است كه نقطه تمركز طبيعي نمادگرايي مذهبي در معماري مسجد شناخته مي شوند.

از لحاظ نظري و فني ، درست است كه محراب احتمالاً چيزي بيش از نوعي يادآور بصري براي مكان ديوار قبله نبوده است.

عقيده عمومي ، با اين امر سرسختانه مخالغت مي كرد و محراب را داراي ويژگي محلي براي درخشش پرتو الهي و دورازه اي به سوي بهشت مي دانست.

چيزي كه اين عقايد را مي پروراند، شكل قوسي محراب و قرار گيري چراغ مسجد در مركز آن بود که دورتادورش آياتي از سورة النور بود .

ذكر كتيبه ها ، توجه را به سوي حوزه ديگري از نمادگراي مذهبي معطوف مي كند و آن تزئينات معماري است.

در اينجا كافي است بر نقش مضاعف اين همه تزئينات اسلامي تاكيد شود.

كتيبه ها معمولاً طوري اجرا مي شوند و قرار مي گيرند كه بنايي را كه حامل آنهاست مزين كنند.

تاثير گذاري كتيبه ها ، تركيبي است كه نوشته ها ، بافت و رنگ آميزي زيبا به علاوه قرارگيري آنها به صورت نوار ممكن است با هدف طراحي تزئينات بزرگتري همراه باشد.

در كنار اين نقوش متنوع ، بعد كاملاً متفاوت ديگري عمل مي كند كه عبارت است از معنا اين البته عملكرد اوليه آنهاست.

نام هاي حضرت محمد (ص) و علي (ع) به عنوان در علم بسيار آورده شده است.

تزئينات

تزئينات غير نوشتاري ممكن است بيش از يك معني داشته باشد.

طاووس يا پرندگان ديگر ، به اصطلاح « پرندگان بهشتي » ممكن است در پشت بغل هاي طاق ورودي مسجدي جاي گيرند تا همزمان شيطان را دفع و مؤمنين را استقبال كنند.

اژدها ، افعي يا شيري كه گاو نري را مغلوب ساخته، همگي با مفاهيم ستاره شناختي ـ مكان هاي مشابه يافت مي شوند .

تزئينات داخلي گنبد غالباً با موتيف هاي خورشيد و ستارگان همراه است كه در تداوم تداعي قديمي قوس و گنبد آسمان است.

استفاده از نورگير در رأس گنبد، معناي مشابهي از قدمت و اعتبار بزرگ دارد و سابقه اش حتي از پانتئون نيز بيشتر است.

قرابت نقوش گل، به ويژه هنگامي كه همگي مانند ساختمان هاي مذهبي امويان سبز هستند با مفهوم باروري يا قرابت كاشيكاري هاي آبي رنگ شرق اسلام با مفاهيم بخت نيك با خود بهشت احتمالاً مشكل آفرين تر است .

 نمادگرايي پاك نه براي رواج در ميان عوام ، بلكه تنها به قصد توجه اهل بصيرت بوده است.

توجه داشتن به اين نكته، هنگام پرداختن به ديگر جلوه هاي نمادگرايي معماري اسلامي حائز اهميت است .

خصوصيات متنوع و گسترده اقليمي جهان اسلام نيز به همين اندازه بر معماري اسلامي تاثير دارد.

آب و هواي عربستان و « هلال خصيب» بيش از جاهاي ديگر جهان اسلام در تكامل يادمان هاي اسلامي تاثير داشته اند.

تاثير صحرا و كوير و گرماي آنها، بارندگي نادر و كمبود آب را در بسياري از مساجد بزرگ مي توان حس كرد.

كاملاً درست است كه مساجد مدولار قرن اول اسلام به موقع اصلاح شدند تا اقليم ها، سليقه ها و عملكردهاي مختلف را لحاظ كنند.

با اين حال اعتباري كه به خاطر وجود پيامبر (ص) كه خانه اش اولين مسجد بود بر مساجد تداعي مي شد، باعث حداقل تغييرات عمده گرديد .

در قرون مياني ايران رسم بود بناها را با كاشيكاري با نقوش گل بيارايند.

توناليته هاي خنك و آرامش بخش كه سايه هاي آبي رنگ در آن نقش عمده اي داشتند ترجيح داده مي شدند .

پنجره كمتر به كار می رفت.

همگي اينها در تركيب، حال و هوايي مذهبي و نيمه تاريك مي آفريد كه جسم و جان را آرامش مي بخشيد.

فضاهاي روباز و سرپوشيده بنابراين مي توانند در تركيب يكديگر را به كمال برسانند.

علاوه بر اين جذابيت متمايز هر يك ـ از يك سونور ، گرما و وضوح و نيز تاريكي خنك و سايه دار از سوي ديگر به وسيله تقابل نزديك با ضد خود به حد اعلا مي رسد .

و آخرین بخش از ويژگي هاي معماري ايراني اسلامي-قسمت سوم:

ابهام در فرم و تزئينات

تزئينات از نظر بسياري از مردم آماده ترين نشان شناسايي معماري اسلامي است.

فرم نيز در عين حال با آشكاري كمتر تقريباً مي تواند همين خاصيت شناسنده را داشته باشد.

تعداد اندكي از فرم ها ذاتاً اسلامي اند و چيز ديگري نمي توانند باشند،

مثل مقرنس با تمام انواعش يا شكنگاه كامل شده در اتاق گنبددار.

به طور خلاصه ، معمار اسلامي تمام مدت و به طور خستگي ناپذير مشغول تجربه با فرم هاي جديد نبود،

بلكه ترجيح اين بود كه يا به بهسازي فرم هاي موجود بپردازند ( مانند گذر از معماري سلجوق به معماري مغول در ايران، يا تاريخ نيمرخ طاق در مغرب ) يا به آن نزئينات بيشتري بيافزايند .

آخرين فصل مشترك اغلب – و قطعاً نه همه ـ معماري اماكن عمومي بلند پروازانه در جهان اسلام را مي توان در اشتياق به ايجاد توهم و ابهام يافت.

اين موضوع بيشترين گوناگوني در طرز بيان را هم در فرم و هم در تزئينات داراست.

مثال هاي اين روند در فرم هاي معماري تاكيد بر ديوارهاي جداري و پيشطاق هاست.

اين ابزار به سادگي مي توانند ماهيت واقعي يك بنا را پنهان كنند.

استخرها طوري قرار مي گيرند كه تصوير ساختمان هاي اطراف را منعكس و بدين ترتيب اندازه شان را دوبرابر مي كنند.

اغلب مشخص نيست كه فرمي تزئيناتي است يا ساختاري.

طاق هاي مقرنس و گنبدها نيز پرسش هاي مشابهي را مطرح مي كنند.

گذشته از تاثير تزئيني شان كه نقش ساختاري آنها را يكسره مخدوش مي سازد، مي توانند هم در حال تعليق و هم دعوت كننده تعبير شوند كه هر دو تعبير به طور يكسان پذيرفتني اند .

ابهام و توهم در زمينه تزئينات از اين هم پيش تر رفته است.

كاشيكاري داخل گنبد مسجد شاه انعكاس هاي نوري ايجاد مي كند كه باعث مي شود به نظر برسد آفتاب از آن ميان مي تابد.

ظاهرا هدف اين است كه گنبد تا حد امكان غير واقعي و خيالي باشد. يا در واقع شفاف.

سطوح كاشيكاري شده با نقوش گل اين توهم را ايجاد مي كند كه ساختمان درون باغي  واقع شده است .

شما می توانید قسمت های چهارم و پنجم همین مقاله را از لینک های زیر مطالعه نمایید.

ويژگي هاي معماري ايراني اسلامي-قسمت چهارم

ويژگي هاي معماري ايراني اسلامي-قسمت پنجم

 

مطالب پیشنهادی برای شما همراهان سایت آمود ابنیه:

خروج از نسخه موبایل